کسي که مزه رنج و سختي را نچشيده، نيکي و احسان در نزد او جايگاهي ندارد. مَن لَم يجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم يکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ. (بحارالانوار، جلد 78، ص333) |
|
هر که مي خواهد که قويترين مردم باشد بر خدا توکل نمايد. مَن أرادَ أن يکنَ أقوَي النّاسِ فَليتَوکل عَلي اللهِ (بحار الانوار،7 ، ص143) |
|
دعايي که بيشتر اميد اجابت آن مي رود و زودتر به اجابت مي رسد، دعا براي برادر ديني است در پشت سر او. أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخيهِ بِظَهرِ الغَيبِ. (اصول کافي،ج1 ،ص52) |
|
مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ايمانش افزوده گردد، به بلايش نيز افزوده مي گردد اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتي الميزانِ کلَّما زيدَ في ايمانِهِ زيدَ في بَلائِهِ. ( تحف العقول ص 408) |
|
بهترين عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشايش است. اَفضَلُ العِبادَةِ بَعدَ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ. (تحف العقول ص 403) |
|
از شوخي (بي مورد) بپرهيز، زيرا که شوخي نور ايمان تو را مي برد. اِياک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ يذهَبُ بِنُورِ ايمانِک (بحارالانوار،ج78،ص321) |
|
مال حرام افزون نمىگردد و اگر هم افزون گردد بركت نمىيابد. إنَّ الحَرامَ لا يُنمى وإن نُمِىَ لا يُبارَكُ فيهِ؛ الكافى ، ج 5، 125 |
|
بهترين چيزي که بنده بعد از شناخت خدا به وسيله آن به درگاه الهي تقرب پيدا مي کند، نماز است. افضل ما يتقرب به العبد الي الله بعد المعرفة به ، الصلوة (تحف العقول،ص455) |
|
مردى از قم مردم را به حق فرا مىخواند و گروهى استوار ، چون پارههاى آهن ، پيرامون او گرد مىآيند رَجُلٌ مِن أهلِ قُم يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ يَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ كَزُبَرِ الحَديِدِ بحار الأنوار ، ج 57 ، ص 216 |
|
هركه ميانهروى كند و قناعت ورزد ، نعمت بر او بپايد و هر كه بىجا مصرف نمايد و زيادهروى كند ، نعمتش زوال يابد مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِيَت عَلَيهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ تحفالعقول، ص 403 |
|
خوشا به حال اصلاحكنندگان بين مردم، كه آنان همان مقرّبان روز قيامتاند طوبى لِلمُصلِحينَ بَينَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ المُقَرَّبونَ يَومَ القيامَةِ تحف العقول، ص 393 |
|
چيزي نيست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزي است. ما من شي ء تراه عيناک الا وفيه موعظه (بحارالانوار، ج 78، ص 319) |
|
به خدا قسم خير دنيا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و اميدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غيبت مؤمنان. وَاللّهِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتياب المُؤمِنينَ (بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29) |
|
خردمند دروغ نمىگويد ، اگرچه ميل او در آن باشد إنَّ العاقِلَ لايَكذِبُ و إن كانَ فيهِ هَواهُ تحف العقول ، ص 391 |
|
آن که نَدارى حيرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد. من ولههُ الفقرُ ابطرهُ الغنى (بحارالانوار،ج??ص???) |
|
هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است. مَنِ استَوى يوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ (بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5) |
|
کم گويي ، حکمت بزرگي است ، بر شما باد به خموشي که آسايش نيکو و سبکباري و سبب تخفيف گناه است . قله المنطق حکم عظيم ، فعليکم بالصمت فانه دعه حسنه و قله وزر و خفه من الذنوب (بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321 ) |
|
عمل كم ، قبول و دو چندان میشود. قَليلُ العَمَلِ مِن العالِمِ مَقبولٌ مُضاعَفٌ ميزان الحكمة : ج 4 ، ص 3595 |
|
خداوند عزّوجلّ ، بنده خواب آلوده بىكار را دشمن دارد إنّ اللّهَ جَلَّ وعَزَّ يُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ الكافي: ج 5 ، ص 84 ، ح 2 |
|
مشورت با عاقلِ خيرخواه، خجستگى، بركت، رشد و توفيقى از سوى خداست مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ يُمنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفيقٌ مِنَ اللّه تحف العقول، ص 398 |
|
مهرورزي و دوستي با مردم، نصف عقل است. التودد الي الناس نصف العقل (تحف العقول، ص 425) |
|
افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است. فطرک اخاک الصائم خير من صيامک. (الکافى، ج 4 ص 68، ح 2) |
|
دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود دَعوَةِ الصائِمِ تَستَجابُ عِندَ اِفطارِه بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33 |
|
هر که پدر و مادر را اندوهگين کند آنان را ناسپاسي کرده مَن اَحزَنَ والدَيهِ فَقَد عَقهُما (تحف العقول ، ص 425) |