نزديکترين حالات بنده به پروردگار حالت سجده است. أَقرَبُ ما يَکُونُ العَبدُ إلَي اللهِ وَ هُوَ ساجِدٌ (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) |
|
براستي که خداوند عزوجل رحم مي نمايد مرد را ، به سبب شدت محبت او به فرزندش. إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ يََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) |
|
جايگاه قبر امام حسين (عليه السلام) درى از درهاى بهشت است. مَوضِع قَبر الحُسَين (عليه السلام) ترَعة من ترَع الجَنَّة. کامل الزيارات، ص 271، باب 89، ح 1 |
|
خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است. إنَّ مِمّا يُزَيِّنُ الإِسلامَ الأَْخلاقُ الحَسَنَةُ فيما بَينَ النّاسِ؛ کنزالعمال جلد10 ، ص143 |
|
خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى اَلرَّوحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ اليَقينِ وَ الهَمُّ وَ الحَزَنُ فِى الشَكِّ وَ السَّخَطِ مشکاةالأنوار، ص 34 |
|
سه چيز است كه محبّت مي آورد : دين ، فروتنى و بخشش ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ : الدّينُ وَالتَّواضُعُ وَالبَذل تحف العقول، ص 316 |
|
اگر او [امام زمان عليه السلام] را در يابم ، تمام عمر به او خدمت مي كنم لَو أدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أيامَ حَياتي الغيبه ، نعمانى ، ص 245 |
|
در آموزش حديث به فرزندانتان شتاب کنيد پيش از آنکه مرجئه (منحرفان) زودتر از شما به سراغ آنها بروند بادِرُوا أولادََكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن يَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرجِئَةُ کافي، ج 6، ص 47 |
|
زکات چشم به ديده عبرت نگريستن و چشم پوشي از شهوات و مانند آن است فَزَکاةُ العَينِ انَّظَرُ بِالعِبَرِ وَالغَضُّ عَنِ الشَّهَواتِ وَ ما يضاهيها (مصباح الشريعه، باب 21) |
|
همنشيني با صالحان، (انسان را) به سوي صلاح رهنمون ميشود مُجالَسَةُ الصّالِحينَ داعيةٌ إلَي الصَّلاحِي (بحارالأنوار، ج78،ص 304) |
|
چون روز عيد نوروز فرا رسيد، غسل کن، پاکيزهترين جامهي خود را بپوش، با بهترين عطر، خود را خوشبو کن و آن روز را روزه بدار إِذا کانَ يومُ النَّيرُوزِ فاغتَسِل وَ البَس أَنظَفَ ثِيابِک وَ تَطَيب بِأَطيبِ طِيبِک وَ تَکونُ ذلِک اليومَ صَائِماًي (وسائل الشيعة: ج 8، ص 172، ح 10338) |
|
آسمان چهل روز بر حسين (ع)، خون گريه کرد بَکَتِ السَّماءُ عَلَي الحُسَينِ أربَعينَ يَوماً بِالدَّمِي (مناقب آل أبي طالب، ج3، ص212) |
|
از نشانههاي ايمان حقيقي آن است که حق را بر باطل ترجيح دهى، هر چند حق به زيان تو و باطل به سود تو باشد إنَّ مِن حَقِيقَةِ الإيمانِ أن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ إن ضَرَّک عَلَي الباطِلِ و إن نَفَعَک (بحار الأنوار، ج 70، ص 106) |
|
عقل راهنماي مؤمن است العَقلُ دَليلُ المُؤمِن (جهاد با نفس، ح 86) |
|
کسي که زياد با دنيا گره خورده باشد حسرت و اندوهش هنگام جدايي از آن زيادتر خواهد بود مَن کَثُرَ اشتِباکُهُ فِي الدُّنيا کانَ أشَدُّ لِحَسرَتِهِ عِندَ فِراقِهاي (جهاد با نفس، ح 639) |
|
دوست ندارم جواني از شما را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو لَستُ اُحِبُّ أن أريَ الشّابَّ مِنکُم إلّا غادِياً في حالَينِ: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماًي (أمالي طوسي، ص 304) |
|
هر کس اخلاقش بد شد، خود را در عذاب قرار داده است مَن ساءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفسَهي (جهاد با نفس، ح 662) |
|
آنگاه که روزه مى گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.(يعنى از گناهان پرهيز کند.) اذا صمت فليصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک. (الکافى ج 4 ص 87) |
|
سنگهاى زيربناى اسلام سه چيز است: نماز، زکات و ولايت که هيچ يک از آنها بدون ديگرى درست نمى شود. اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولاية،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتيها (کافى جلد2، ص 18) |
|
تکميل روزه به پرداخت زکاة يعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پيامبر (ص) کمال نماز است ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة يعنى الفطرة کما ان الصلوة على النبى (ص) من تمام الصلوة (وسائل الشيعه، ج 6 ص 221) |
|
از بگو مگو خوددارى کن، زيرا که اين کار، عملت را نابود مىکند. از جدل و ستيز هم خوددارى کن؛ زيرا که تو را هلاک مىسازد و از دشمنى زياد کناره بگير؛ چه اينکه چنين کارى تو را از خدا دور مىکند. ايّاكَ وَ المِراءَ، فَاِنَّهُ يُحبِطُ عَمَلَكَ وَ ايّاكَ وَ الجِدالَ، فَاِنَّهُ يوبِقُكَ وَ ايّاكَ وَ كَثرَةَ الخُصوماتِ فَاِنَّها تُبعِدُكَ مِنَ اللّهِ تحف العقول، ص 309 |
|
نگاه اول (ناخودآگاه به نامحرم) براى تو (حلال) است و نگاه دوم ممنوع است و حرام و نگاه سوم، هلاكتبار است اَوَّلُ النَّظَرَةِ لَكَ وَ الثّانيَةُ عَلَيكَ وَ لا لَكَ وَ الثّالِثَةُ فيهَا الهَلاكُ من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 474 |
|
بهترين راحتى و آسودگى، بىتوقعى از مردم است اَروَحُ الرَّوحِ اَليَأسُ مِنَ النّاسِ كافى ، ج 8، ص 243، ح 337 |
|
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست. ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَتْ عَلَيْهِ النِّـيَّةُ من لايحضره الفقيه، ج 4، ح 5859. |
|
كشت كنيد و درخت بنشانيد. به خدا قسم، آدميان كاري برتر و پاکتر از اين نكردهاند. اِزْرَعُوا وَاغْرِسُوا وَاللهِ ما عَمِلَ النّاسُ عَمَلاً أجَلَّ وَلا أطْيَبَ مِنْهُ. بحار الأنوار، ج 103، ص 68 |
|
سودمندترينِ چيز براى مرد ، آن است كه در جستن عيب خويشبر ديگر مردم ، پيشى گيرد أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ الكافى، ج 8، ص 243 |
|
سه چيز است كه مردم به آنها نيازدارند : امنيّت ، عدالت و رفاه ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتَاجُ النّاسُ إلَيها : الأمنُ وَ العَدلُ و الخِصبُ تحف العقول ، ص 320 |
|
امير المومنين(ع) مي فرمود: برترين عبادت پاکدامني است. انَّ امير المومنين(ع) يَقُولُ: افضلُ العِبادَةِ العَفَاف (جهاد با نفس، ح 211) |
|
هر کس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هيچ بندهاى که مال حرام در شکمش باشد يا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمىرود. إذا أرادَ أَحَدُکم أَن يستَجابَ لَهُ فَليطَيب کسبَهُ وَليخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ ، وَ إِنَّ اللّهَ لا يرفَعُ إِلَيهِ دُعاء عَبدٍ وَ فى بَطنِهِ حَرامٌ أَو عِندَهُ مَظلَمَةٌ لأِحَدٍ مِن خَلقِهِ ( بحارالأنوار، ج 93، ص 321، ح 31 ) |
|
عمل اندک و بادوام که بر پايه ي يقين باشد در نزد خداوند از عمل زياد که بدون يقين باشد برتر است. انَّ العَمَلَ القَليلَ عَلي اليَقينِ افضَلُ عند اللهِ مِنَ العَمَل الکَثير عَلي غَير يَقين. (جهاد با نفس، ح 74) |
|
به راستي که خداوند بنده اي که بوسيله گناه آزموده شده و آزمايش شده، سپس توبه نموده است را دوست مي دارد و بنده اي که اصلاً به گِرد گناه نگشته از بنده اي که گناه کرده و توبه نموده برتر است. انَّ اللهَ يُحِبُّ العَبدَ المُفَتَّنَ التَّوَّابَ وَ مَن لا يَکُونُ ذَلِکَ مِنهُ کَانَ اَفضَلَ (جهاد با نفس، ح 817) |
|
کسي که از روي اخلاص (لا اله الا الله) گويد به بهشت داخل شود و اخلاص او اين است که گفتن(لا اله الا الله) او را از ارتکاب آنچه که خداوند بر او حرام نموده باز دارد. مَن قَالَ لا الَهَ الا اللهُ مُخلِصاً دَخَلَ الجَنَّةَ وَ اِخلاصُهُ اَن يَحجُزَهُ لا الهَ الا اللهُ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ. (جهاد با نفس، ح 230) |
|
عوامل رستگاري : اطعام کردن ، آشکارا سلام کردن ، نمازشب خواندن در حالي که مردم آرميده اند. المنجيات : اطعام الطعام و افشاء السلام والصلاة بالليل و الناس نيام (محاسن البرقي ، ص 387) |
|
کسي که ظالمي را بر عليه مظلومي ياري کند پيوسته خداوند از او خشمگين است تا اينکه دست از ياري او بردارد. مَن اعانَ ظالِماً عَلي مَظلومٍ لَم يزَلِ اللهُ عَلَيهِ سَاخِطاً حَتَّي ينزِعُ عَن مَعُونَتِهِ. (جهاد با نفس، ح 752 ) |
|
کسي که عاقل باشد دين دارد و کسي که دين دارد وارد بهشت خواهد شد. مَن کَانَ عَاقِلاً کَانَ لَهُ دِين وَ مَن کَانَ لَهُ دِين دَخَلَ الجَنَّةَ (جهاد با نفس، ح 83) |
|
به راستى که دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى گردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مى گيرد. اِنَّ القَلبَ لَيـتَجَلجَلُ فِى الجَوفِ يطلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطمَاَنَّ وَ قَرَّ (کافى، ج 2، ص 421) |
|
رغبت و تمايل به دنيا مايه غم و اندوه و زهد و بـى ميلى به دنيا سبب راحتى قلب و بدن است. الـرغبه فـى الـدنيـا تـورث الغم و الحزن والزهـد فـى الدنيا راحه القلب و البـدن. (تحف العقول، ص 358) |
|
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش مي افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنيا باز مي ماند. مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنيا. (جهاد النفس، ص 83) |
|
محبـوبتـرين بـرادرانـم نزد من، کسـى است که عيبهايـم را به من اهدا کنـد. اَحبّ اخوانى الى من اهدى الى عيوبى (تحف العقول،ص366) |
|
هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد يافت لا ينال شفاعتنا من استخف بالصلاة (فروع کافي،ج3،ص270) |
|
سه چيز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـرو خـوردن ،گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال. ثَلاث مـَن کـُن فيه کـان سَيـدا: کظمُ الغيظ وَالعَفـوُ عَن المَسيىء والصِّله بِـالنَفـسِ وَالمـال. (تحف العقول، ص 317) |
|
پشيمان ترين شخص در روز قيامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگويد، اما خودش به ديگران عدالت روا ندارد ان من اعظم الناس حسره يوم القيامه، من وصف عدلا ثم خالفه الى غيره. (وسائل الشيعه،ج15،ص295) |
|
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نيازمند خود سستى نمايند ما عذب الله امه الا عنداستهانتهم بحقوق فقرإ اخوانهم (مستدرک ،ج 12، ص413) |
|
از حسـد ورزى به يکـديگـر بپـرهيزيـد، زيـرا ريشه کفـر، حسـد است. ايـاکـم ان يحسـد بعضکـم بعضـا فـان الکفـر اصله الحسـد. (تحف العقول ، ص 315) |
|
راستگو را نخستين كسى كه تصديق مىكند، خداى عزوجل است كه مىداند او راستگوست و نيز نفس او تصديقش مىكند كه مىداند راستگوست. إِنَّ الصّادِقَ أَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَتُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ كافى، ج 2، ص 104، ح6 |
|
انس (وآرامش) در سه چيز است : در زن سازگار ، فرزند خوشرفتار و دوست باصفاى وفادار اَلاُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ وَالوَلَدِ البارِّ وَالصِّديقِ المُصافي تحف العقول، ص 318 |
|
هر كه به خدا اعتماد كند ، خداوند كارهاى دنيا و آخرتش را ، كه او را بى قرار كردهاند، كفايت مىكند مَن يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ تحف العقول، ص 304 |
|
در برابر هر كارى درنگ كن تا [راهِ] درون شدن و برون آمدن از آن را ، پيش از آن كه در آن وا مانى و پشيمان شوى ، نيك بشناسى قِف عِندَ كُلِّ أمرٍ حَتّى تَعرِفَ مَدخَلَهُ مِن مَخرَجِهِ قَبلَ أن تَقَعَ فيهِ فَتَندَمَ تحف العقول، ص 304 |
|
همانا دشنام دادن و هرزه گويي و زبان درازي ناشي از نفاق و دورويي است اِنَّ الفُحشَ وَ البَذَاءَ وَ السَّلاطَةَ مِنَ النِفاقِ (جهاد بانفس، ح667 و ص 284) |
|
همانا آزار رساندن به پدر و مادر و نا اميدي از رحمت خداوند و ايمني از مکر خداوند از گناهان کبيره است انَّ مِنَ الکَبَائِر عُقُوقَ الوَالِدَين وَاليَاسَ مِن رَوحِ اللهِ وَالاَمنَ مِن مَکرِ اللهِ (جهاد با نفس، ح 424) |
|
کسي که نافرماني خدا را کند، خداوند را دوست نمي دارد. مَا احَبَّ اللهَ مَن عَصَاهُ (جهاد با نفس، ح 386 ) |
|
مومن بردباري است که بردباري اش از روي ناداني نيست و اگر با او از روي ناداني و حماقت رفتار شود او بردباري به خرج مي دهد و به کسي ستم نمي کند و اگر به او ستمي شد مي بخشايد و بخل نمي ورزد و اگر به او بخل ورزيده شد صبر پيشه مي کند. المُومِنُ حَلِيمٌ لا يَجهَلُ، وَ اِن جُهِلَ عَلَيهِ يَحلُمُ، وَ لا يَظلِمُ وَ اِن ظُلِمَ غَفَرَ وَ لا يَبخَلُ وَ اِن بُخِلَ عَلَيهِ صَبَر (جهاد با نفس، ح 36 ) |
|
هر که خدا را بشناسد ترس او در دلش مي افتد و هر که از خدا ترسان باشد نفسش از دنيا طلبي باز مي ماند. مَن عَرَفَ اللهَ خَافَ اللهَ وَ مَن خَافَ اللهَ سَخَت نَفسُهُ عَن الدُّنيا. (جهاد با نفس ، ح 117) |
|
صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح ميان مردم هرگاه رابطه شان تيره شد و نزديک کردن آنها به يکديگر هرگاه از هم دور شدند. صَدَقَةٌ يحِبُّهَا اللّهُ: إِصلاحٌ بَينَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَينَهُم إِذا تَباعَدوا (کافى، ج 2، ص 209، ح 1) |
|
به راستى که مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پيدا مى کند، چنان که تشنه، با آب خنک آرامش مى يابد. اِنَّ المُؤمِنَ لَيسکنُ اِلَى المُؤمِنِ کما يسکنُ الظَّمانِ اِلَى الماءِ البارِدِ. (کافى، ج 2، ص 247) |
|
کسى که از سرزنش و نکوهش علما پروا نميکند، نميتوان به خير دنيا و آخرت او اميد داشت. لا ينبَغى لِمَن لا يتَّقى مَلامَةَ العُلَماءِ وَ ذَمِّهِم اَن يرجى لَهُ خَيرُ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ (تحف العقول، ص 364) |
|
با احمق مشورت نکن و از دروغگو يارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن. لاتشـاور احمق و لاتستعن بکذاب و لاتثق بمـوده ملوک (تحف العقول،ص316) |
|
براي مومن چقدر بد است که ميل و رغبتي داشته باشد که او را به ذلت و خواري بکشاند. ما اَقبَحَ بِالمُومنِ اَن تَکونَ لَهُ رَغبةٌ تُذِلهُ (جهاد النفس،ص277) |
|
گوهر مرد و بزرگي او اعمال اوست و شرافت و ارجمندي او دارايي او و کرامت و بزرگواري او تقواي اوست . الحسبُ الفِعالُ و الشّرَفُ المالُ و الکرَمُ التَّقوي (جهاد النفس، ح180) |
|
نفست را به خاطر خودت به زحمت ومشقت بيانداز زيرا اگر چنين نکني ديگري خودش را به براي تو به زحمت نمي افکند اِحمَل نَفسَک لِنَفسِک فَإن لَم تَفعَل لَم يحمِلک غَيرُک. (جهاد النفس،ح 2) |
|
احسان و نيکى کامل نباشد،مگر با سه خصلت:شتاب در آن،کم شمردن بسيار آن و منت ننهادن بر آن. لايتـم المعروف الا بثلاث خصـال: تعجيله و تقليل کثيره و ترک الامتنان به. تحف العقول،ص323 |
|
به واجبات الهي عمل کن تا پرهيزکارترين مردمان باشي اِعمَل بِفرائِض اللهِ تشکن أتقَي النّاس (جهاد النفس،ح 242) |
|
عالم باشى يا جاهل ، خاموشى را برگزين تا بردبار به شمار آيى ; زيرا خاموشى نزد دانايان زينت و در پيش نادانان پوشش است. عليک بالصمت، تعد حليما، جاهلا کنت او عالما، فان الصمت زين لک عندالعلمإ و سترلک عندالجهال. (مستدرک الوسايل،ج9،ص17) |
|
هرگاه ديديد که بنده اي گناهان مردمان را جستجو مي کند و گناهان خويش را فراموش کرده است بدانيد که او فريب شيطان را خورده است. اِذا رأَيتمُ العَبدَ مُتفُقَّداً لِذُنوبِ النّاس ناسيا لِذنوبه فَاعلُمو اَنَّهُ مُکرَ بهِ (جهاد النفس،ح 237) |
|
سه چيز است که محبت آورد: قـرض دادن ، فـروتنـى و بخشـش ثلاث تـورث المحبه: الـديـن و التـواضع والبذل. (تحف العقول،ص 316) |
|
به خداوند اميدوار باش،اميدي که تو را بر انجام معصيتش جرات نبخشد و از خداوند بيم داشته باش بيمي که تو را از رحمتش نااميد نگرداند. اَرج الله رَجاءَ لايجرّئک عَلي مَعصيتِه و خَف اللهَ خوفاً لا يؤيسُک مِن رَحمته. (جهادالنفس،ح109) |
|
برترين عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست. اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفي اللهِ و في قُدرَتهِ (جهادالنفس،ح53) |
|
بـدان بـه درستى که عمل دايمى اندک،که همراه با يقين باشد،نزد خداوند متعال،افضل از عمل بسيارى است که با يقين همراه نباشد. واعـلـم ان الـعـمـل الـدائم القليل على اليقين افضل عند اللّه من العمل الکثير على غيريقين (بحارالانوار،ج 69ح93) |
|
خوشا بر آن كه آرزوهاى دروغين سرگرمش نكند طُوبى لِمَن لَم تُلهِهِ الْأمانِيُّ الْكاذِبَةُ بحارالأنوار ، ج 75 ، ص 280 |
|
هر كس به شايستگى در حقّ خانوادهاش نيكى كند، روزيش زياد ميشود مَن حَسُنَ بِرُّهُ فى اَهلِ بَيتِهِ زيدَ فى رِزقِهِ الدعوات الراوندى، ص 127 |
|
صله رحم و نيكى، حساب (قيامت) را آسان و از گناهان جلوگيرى مىكند اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَالبِرَّ لَيُهَوِّنانِ الحِسابَ وَيَعصِمانِ مِنَ الذُّنوبِ كافى، ج 2، ص 157، ح 31 |
|
آيا به شما بگويم که مکارم اخلاق چيست؟ گذشت کردن از مردم، کمک مالى به برادر (دينى) خود و بسيار به ياد خدا بودن. اَلا اُحَدِّثُک بِمَکارِمِ الاَخلاقِ؟ الصَّفحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِکرُ اللّهِ کثيراِ (معانى الأخبار، ص 191، ح 2) |
|
هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمي کند لا يستَيقِنُ القَلبُ اَنَّ الحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا يستَيقِنُ اَنَّ الباطِلَ حَقٌّ اَبَدا (تفسير العياشى، ج 2، ص 53، ح 39) |
|
گمان نيکو به خدا داشتن اين است که اميد به هيچکس جز او نداشته باشي و از هيچ چيز جز گناهت نترسي. حُسنُ الظَّنِّ باللهِ أن لَا تَرجُوَ إلاَّ اللهَ وَ لَا تَخَافَ إلَّا ذَنبَکَ. (جهاد با نفس، ح 143) |
|
انسان خوش اخلاق، از دوستى مردمان خوب برخوردار است و از تعرّض آدمهاى نابکار در امان است . مَن اَحسَنَ خُلقَهُ اَحَبَّهُ الاخيارُ وَ جانَبَهُ الفُجّارُ (مستدرک الوسائل، ج 8 ، ص 449) |
|
هر آنکه بر غضب خود چيره نشود، بر عقل خود اختياري ندارد. مَن لَم يملِک غَضَبَهُ لَم يملِک عَقلَهُ. ( کافي، ج 2، ص 303 ) |
|
همانا شيعيان علي(ع) شکمهاشان تهي و لبهاشان خشکيده بود، اهل مهرباني و علم و بردباري بودند و به پارسايي شناخته مي شدند انَّ شِيعَةَ عَلِيِّ(ع) کانُو خُمُصَ البُطُونِ، ذُبُلَ الشَّفَاهِ، اَهلَ الرَافَةٍ وَ عِلمٍ وَ حِلمٍ، يُعرَفُونَ بِالرَّهبَانِيَّةِ ( جهاد با نفس، ح 35 ) |
|
بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده اِنَّ لاَِهلِ الجَنَّةِ اَربَعَ عَلاماتٍ: وَجهٌ مُنبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلبٌ رَحيمٌ وَ يدٌ مُعطيةٌ ( مجموعه ورام، ج 2، ص 91 ) |
|
غيبت آن است که درباره برادرت چيزى بگويى که خداوند آن را پنهان کرده است الغيبة ان تقول فى اخيک ما ستره الله عليه (ميزان الحکمه،ح?????) |
|
هر که برادرش را در کارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نکند، به او خيانت کرده است. من راى اخاه على امر يکرهه فلم يرده عنه - و هو يقدر عليه - فقد خانه (الامالى صدوق،ص???) |
|
آدمى بنده خالص خدا نمى شود تا آنگاه که ستايش و نکوهش نزد او يکسان شود. لايصير العبد عبداً خالصاًللّه حتى يصير المدح و الذم عنده سواء؛ (بحارالانوار،ج??ص???) |
|
همانا نفرت انگيزترين مخلوق خدا بنده اي است که مردم از شرّ زبان او پرهيز مي کنند. انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقي الناسُ لسانَهُ. (جهاد النفس،ح672) |
|
کسي که نيکو کاري اش او را شادمان کند و بدي اش وي را بد حال گرداند چنين کسي مومن است. مَـن سَـرَّتـهُ حَسَـنَـتُـهُ وَ سَـاءَتـهُ سَيِِّـئَـتُـهُ فَـهُـوَ مُـؤمِـنًٌ (جهادالنفس،ح765) |
|
زني از فرزندان من در قم از دنيا ميرود که اسمش فاطمه دختر موسي (ع) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت ميشوند تقبض فيها امراة من ولدي اسمها فاطمه بنت موسي عليهاالسلام و تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة با جمعهم بحار الانوار، ج ?? صفحه ??? |
|
بِدان كه جوانِ خوشاخلاق ، كليد خوبىها و قفل بدىهاست و جوانِ بداخلاق ، قفل خوبىها و كليد بدىهاست اِعلَمى اَنَّ الشّابَّ الحَسَنَ الخُلُقِ مِفتاحٌ لِلخَيرِ ، مِغلاقٌ لِلشَّرِّ وَ اِنَّ الشّابَّ الشَّحيحَ الخُلُقِ مِغلاقٌ لِلخَيرِ مِفتاحٌ لِلشَّرِّ امالى طوسى ، ص 302، ح 598 |
|
غذا خوردن نزد مصيبت زدگان و با خرج آنان، از رفتارهاى جاهليت است و سنّت پيامبر(ص) فرستادن غذا براى مصيبت زدگان است الاَكلُ عِندَ اَهلِ المُصيبَةِ مِن عَمَلِ الجاهِليَّةِ وَ السُّنَّةُ البَعثُ اِلَيهِم بِالطَّعامِ من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 182 |
|
هنگامى كه خداوند بخواهد ملتى را نابود كند، رباخوارى در ميان آنان رواج مي يابد اِذا اَرادَ اللّهُ بِقَومٍ هَلاكا ظَهَرَ فيهِمُ الرِّبا وسائل الشيعه، ج 18، ص 123، ح 17 |
|
مردم، بيشتر از آنكه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مىكنند و بيشتر از آنكه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مىميرند. يَعيشُ النّاسُ بِاِحسانِهِم اَكثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعمارِهِم وَ يَموتون بِذُنوبِهِم اَكثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِم دعوات الراوندى، ص 291، ح 33 |
|
کسى که به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى شود. اَ لعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ (تحف العقول، ص 356 ) |
|
ثروتمندي و عزت سير و گردش مي کنند پس هر گاه به موضع توکل دست يافتند در همانجا اقامت مي گزينند. إنَّ الغِنَي وَ العِزَّ يَجُولانِ فإذا ظَفَرا بمَوضِع التَّوَکّل أوطَنَا (جهاد با نفس ،ح 99) |
|
مؤمن دوست خداست، ياريش مى رساند و براى او کار مى کند و درباره او جز حق نمى گويد و از غير او نمى ترسد. اِنَّ المُؤمِنَ وَلىُّ اللّهِ يعينُهُ وَ يصنَعُ لَهُ وَ لا يقولُ عَلَيهِ اِلاَّ الحَقَّ وَ لا يخافُ غَيرَهُ (کافى، ج 2، ص 171، ح 5) |
|
کسي که رياست را قصد کند هلاک مي گردد. من اراد الرئاسه هلک (جهاد با نفس ،ح 503) |
|
خداوند در پي ياري مومن است، تا وقتي که مومن در پي ياري برادر خويش است. الله في عَون المُومِن، مادامَ المُومِن في عَون اَخيهِ (بحار الانوار، ج74 ،ص322) |
|
از نگاه [ناپاک] بپرهيزيد که چنين نگاهى تخم شهوت را در دل مىکارد و همين براى فتنهى صاحب آن دل بس است. اياکم والنّظرة فانّها تزرَع في القلب الشَهوَة وکفى بها لِصاحبها فِتنَة. (تحف العقول صفحه 305) |
|
مردم را با غير زبانتان بخوانيد تا از شما پارسايي و کوشش و نماز و خوبي را ببينند زيرا اين امور آنان را به سوي حق فرا مي خواند کُونُو دُعاةً للنّاسِ بِغَير اَلسِنَتِکُم لِيَرُوا منکُم الوَرَع و الاِجتهادَ و الصَّلاة و الخير فَانَّ ذلکَ داعيةٌ (جهادالنفس،ح195) |
|
هيچ بنده مومني نيست جز اينکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بيم و نور اميد عبدٍ مُومن الّا وَ في قَلبهِ نُورانِ نورُ خيفَةٍ و نُورُ رَجاء (جهادالنفس،ح104) |
|
کسي که بين خود و خدايش را اصلاح کند خداوند بين او و مردم را اصلاح مي کند مَن اَصلَحَ فيما بَينَهُ وَ بَينَ اللهِ اَصلَحَ اللهُ ما بَينَهُ و بَينَ النَّاسِ (جهاد النفس ح 355) |
|
کوششي که پارسايي در آن رعايت نشود سودي نخواهد داشت لَايَنفَعُ اجتِهادٌ لَا وَرَعَ فيه (جهاد النفس ح 187) |
|
آفت دينداري حسد و خودبيني و فخر فروشي است. آفَةُ الدِّينِ الحَسَدُ وَ العُجبُ وَ الفَخرُ (جهاد النفس ح 545) |
|
عاقل ترين مردم خوش خلق ترين آنهاست . أکمل الناس عقلا أحسنهم خلقا . (اصول کافي ، ج 1 ، ص 27 ) |
|
کسي که در قلبش به اندازه ذره اي کبر و خود بزرگ بيني باشد به بهشت وارد نمي شود. لا يَدخُلُ الجَنَّهَ مَن فِي قَلبهِ مِثقالَ ذَرَّهٍ مِن کِبر (جهاد النفس ح 569) |
|
با خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد و (آدمي را) بر مدارا ياري مي کند. إنَ اللهَ رَفيقٌ يُحِبُّ الرّفقَ و يُعينُ عَلَيهِ (جهاد النفس ح 281) |
|
کسي که جلوي خشمش را بگيرد خداوند نقصها و کاستي هاي او را مي پوشاند مَن کَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللهُ عَورَتَهُ . (جهاد النفس ح 528) |
|
همانا مومن غبطه مي خورد ولي حسد نمي ورزد و منافق حسد مي ورزد ولي غبطه نمي خورد . إنَّ المُومِنَ يَغبطُ وَ لا يَحسُدُ وَ المُنافِقُ يَحسُدُ وَ لا يَغبطُ. (جهاد النفس ح 547) |
|
مردي به پيامبر اکرم(ص) عرض کرد:اي رسول خدا چيزي به من بياموز، حضرت فرمود: برو و خشمگين مشو.. قالَ رَجُلٌ لِلنَّبي (ص):يا رَسُولَ اللهِ عَلِّمني. فَقالَ : إذهَب فَلا تَغضَب . (جهاد النفس ح 524) |
|
بهترين راحتى و آسودگى، بىتوقعى از مردم است اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْيَأسُ مِنَ النّاسِ كافى ، ج 8، ص 243، ح 337 |
|
اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بىنياز مىشوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مىفرستد و زمين بركت خويش را بيرون مىريزد اِنَّ النّاسَ يَستَغنونَ اِذا عُدِلَ بَينَهُم وَ تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها وَ تُخرِجُ الاَْرضُ بَرَكَتَها بِاِذنِ اللّهِ تَعالى كافى، ج 3، ص 568، ح 6 |
|
بىنيازى و عزّت به هر طرف مىگردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مىگيرند. إنَّ الغِنى وَالعِزَّ يَجولانِ فَإذا ظَفِرا بِمَوضِعِ التَّوَكُّلِ أَوطنا اصول كافى ج 2 ، ص65 |
|
هيچ مردى تکبّر يا گردنفرازى نکرد ،مگر به سبب احساس خوارى و حقارتى که در خود يافت. ما مِن رَجُلٍ تَکبَّرَ أو تَجَبَّرَ إلاّ لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نفسِهِ (ميزان الحکمه ، ح 9814) |
|
هر کس مؤمنى را بر انجام دادن گناهى سرزنش کند، نمي ميرد تا آنکه خود آن گناه را مرتکب شود مَن عَيرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يمُت حَتّى يرتَکبَهُ (الکافى، ج 2، ص 356) |
|
به راستي که خداوند عزوجل ثروتمند ستمگر را دشمن مي دارد. إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يُبغِضُ الغَنيَّ الظَّلومَ. (جهاد با نفس ، ح 738 ) |
|
شش چيز در مورد مومن وجود ندارد : دشواري(بدخويي) و کم خيري و لجاجت و سرسختي و دروغگويي و حسد ورزيدن و ستم کردن. سِتَّهٌ لَا تَکوُنُ فِي المُؤمِن العُشرُ وَ النَّکَدُ وَ اللَّجَاجَه وَ الکَذِبُ وَ الحَسَدُ وَ البَغيُ. (جهاد النفس ح 496) |
|
کسي که از چيزي ترفداري مصرّانه و نابجا کند يا اينکه از جانب ديگران به نفع او طرفداري نابجا شود ( و او خشنود باشد ) محققاً که ريسمان ايمان را از گردن خويش باز کرده است مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فَقَد خَلَعَ ربقَهَ الإيمانَ مِن عُنُقِهِ. (جهاد النفس ح 558) |
|
جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريعتر به كارهاى خير روى مىآورند عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ كافى، ج 8، ص 93، ح 66 |
|
بر شما باد نماز خواندن در مسجدها . عَلَيكُم بِالصَّلاةِ فِي المَساجِدِ الكافي : ج 2 ، ص 635 ، ح 1 |
|
هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. إذا أرادَ أَحَدُكُم أَن يُستَجابَ لَهُ فَليُطَيِّب كَسبَهُ وَليَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ بحارالأنوار ج93، ص321 |
|
... دعاى هيچ بندهاى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمىرود. ... وَ إِنَّ اللّهَ لا يَرفَعُ إِلَيهِ دُعاء عَبدٍ وَفى بَطنِهِ حَرامٌ أَو عِندَهُ مَظلَمَةٌ لأِحَدٍ مِن خَلقِهِ بحارالأنوار ج93، ص321 |
|
هرگاه عالم به علمش عمل نكند. [اثر [موعظهاش از دلها زايل مىشود ؛ آن چنان كه باران از روى سنگ صاف مىلغزد. إنَّ العالِمَ إذا لَم يَعمَل بِعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَنِ القُلوبِ كَما يَزِلُّ المَطَرُ عَنِ الصَّفا الكافي : ج 1 ، ص 44 |
|
هرکه با خانواده خود خوش رفتار است، عمرش بسيار خواهد بود مَن حَسُنَ بِرُّه بِأهلِهِ زِيدَ في عُمرِهِ (الکافى، ج 8، ص 219) |
|
رسول اکرم صلى الله عليه و آله شوخى مى کردند ولى جز حقّ چيزى نمى گفتند. کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يداعِبُ وَ لا يقولُ اِلاّ حَقّـا (مستدرک الوسائل، ج 8 ، ص 408) |
|
اگر دوست دارى که خداوند عمرت را زياد کند، پدر و مادرت را شاد کن. اِن اَحبَبتَ اَن يزيدَ اللّهُ فى عُمُرِک فَسُرَّ اَبَـوَيک (بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 81 ، ح 84 ) |
|
نيکوکارى و خوش اخلاقى، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى کنند. اَلبرُّ وَ حُسنُ الخُلق يعمُرانِ الدّيارَ وَ يزيدانِ فِى الاَعمار ( کافى ، ج 2، ص 100، ح 8 ) |
|
به آموختن حديث (معارف دينى) به جوانانتان ، پيش از آنکه منحرفين آنان را گمراه سازند، اقدام نمييد. بادِروا اَحداثَکم بِالحَديثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکم اِلَيهِمُ المُرجِئَةُ تهذيب الأحکام ، ج 8 ، ص 111، ح 381 |
|
بدان که جوانِ خوش اخلاق ، کليد خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بداخلاق ، قفل خوبى ها و کليد بدى هاست. اِعلَمى اَنَّ الشّابَّ الحَسَنَ الخُلُقِ مِفتاحٌ لِلخَيرِ ، مِغلاقٌ لِلشَّرِّ وَ اِنَّ الشّابَّ الشَّحيحَ الخُلُقِ مِغلاقٌ لِلخَيرِ مِفتاحٌ لِلشَّرِّ امالى طوسى ، ص 302، ح 598 |
|
سزاوار نيست مؤمن در مجلسي بنشيند که در آن معصيت خدا ميشود و او نميتواند آن وضع را تغيير دهد. لا ينبَغي لِلمُؤمِنِ أن يجلِسَ مَجلِساً يعصَي اللهُ فيهِ وَ لا يقدِرُ عَليَ تَغييرِهِ. (بحارالأنوار، ج71، ص199) |
|
به راستي که بد اخلاقي ايمان را تباه مي کند همچنانکه سرکه عسل را فاسد مي کند . إنَّ سُوءَ الخُلُق لِيُفسِدَ الايمانَ کَما يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ. (جهاد النفس، ح 661) |
|
برترين عبادت پاکدامني است اَفضَل العِبادَة العَفَافُ (جهاد النفس، ح 211) |
|
همانا در آشمان دو فرشته اند که بر بندگان گمارده شده اند پس هر که براي خدا فرتني کند بالايش مي برند و هر که تکبر ورزد فرودش آورند. ِانّ فِي السَّماءِ مَلَکَينِ مُوکَلَينِ باِلعِبادِ فَمَن تَواضَعَ للهِ رَفَعاه وَ مَن تَکّبَرَ وَضَعاهُ. (جهاد النفس، ح 285) |
|
زشت گفتاري ناشي از ستمکاري و ستمکاري در آتش است ِالبذاء من الجفاء و الجفاء في النار (جهاد النفس، ح 689) |
|
راستي که بداخلاقي عمل را تباه مي کند همچنانکه سرکه عسل را فاسد مي سازد. إنَّ سُوءَ الخُلُق لَيُفسِدُ العَمَلَ کَما يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ (جهاد با نفس، ح 659 ) |
|
از امير المومنين پرسيده شد که : زهد در دنيا چيست؟ فرمود: اعراض و دوري کردن از حرام خدا. قِيلَ لِاَمِيرالمُومِنينَ مَا الزُّهدُ فِي الدُّنيا؟ قَالَ : تَنَکّب حَرَامهَا. (جهاد با نفس، ح 621 ) |
|
پدرم مي فرمود: هيچ بنده ي مومني نيست جز اينکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بيم و نور اميدي به گونه اي که اگر اين با ان و آن با اين سنجيده شود هيچيک بر ديگري زيادتي ندارد کانَ اَبي يَقولُ : اَنّه لَيسَ مَن عَبدَ مُومِن اِلّا وَ فِي قَلبِه نوراني نُورُ خيفَة و نُورُ رَجاءي لَو وُزِنَ هذا لَم يَزِد عَلي هذا وَ لَو وُزِنَ هذا لَو يَزِد عَلي هذاي (جهاد با نفس، ح 106) |
|
اميرالمومنين فرمود: ايمان چهار رکن دارد: خشنودي به قضاي الهي و توکل بر خدا و سپردن امر زندگي به خداوند و تسليم در برابر امر خدا قالَ اَميرَالمُومِنينَ : اَلايمانُ اَربَعَةُ اَرکان اَلرِّضا بِقَضاءِ الله وِ التَّوَکُل عَلَي الله وَ تَفويضِ الاَمرِ اِلَي الله وَ التَّسليم لِاَمرِاللهي (جهاد با نفس، ح 63) |
|
راستي که عقوبت و کيفر ستم از عقوبت هر بديِ ديگر زودتر و با شتاب تر فرا مي رسد إنَّ أعجَلَ الشَّـرَّ عُقوبَهً البَغيُي (جهاد با نفس، ح 669) |
|
سر هر گناهي دوستي دنياست رأسُ کُلِّ خَطِيئَةٍ حُبُّ الدُنيا (جهاد با نفس، ح 605) |
|
براي مؤمن چقدر زشت است که ميل و رغبتي داشته باشد که او را به ذلّت و خواري بکشاند مَا أقبَحَ بالمُؤمِن أن تَکونَ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُي (جهاد با نفس، ح 648) |
|
کسي که ستمي کند به سبب آن ستم، در جانش يا مالش يا فرزندانش به گرفتاري مي افتد مَن ظَلَمَ مَظلِمَة ً اُخِذَ بهَا فِي نَفسِهِ أو فِي مَالِهِ أو فِي وُلدِهِي (جهاد با نفس، ح 727) |
|
عمل خالص ، آن است كه نخواهى كسى جز خداوند تو را بر انجام آن بستايد. العَمَلُ الخالِصُ : الّذي لا تُريدُ أنْ يَحْمَدَكَ علَيهِ أحَدٌ إلاّ اللّهُ عزّوجلّ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 223، ح 8 |
|
اگر بردبار نيستى ، خود را به بردبارى وادار إذا لَم تَكُن حَليما فتَحَلَّم الكافي : ج 2 ، ص 112 ، ح 6 |
|
كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد... صاحِبُ النِّيَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ الْقَلبِ السَّليمِ... غررالحكم جلد2 ، صفحه451 |
|
خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك را قبول كند، عذابش نمى نمايد. مَن قَبِلَ اللّهُ مِنْهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبْهُ وَمَن قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَهً لَم يُعَذِّبْهُ كافى، ج 3، ص 266، ح11 |
|
ميانهروى ، ثروتمندى مىآورد إنَّ القَصدَ يورِثُ الغِنى الكافي : ج 4 ، ص 53 ، ح 8 |
|
تا زمانى كه كعبه بر پاست، دين بر پاست. لا يَزالُ الدّينُ قائِمًا ما قامَتِ الكَعبَةُ الكافي : ج 4 ، ص 271 ، ح 4 |
|
كسى كه زمان خود را بشناسد ، آماج اشتباهات قرار نگيرد. العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ الكافي : ج 1 ، ص 27 ، ح 29 |
|
صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاکيزه جان مى نمايد و روزى را زياد مى کند و مرگ را به تأخير مى اندازد. صِلَةُ الاَْرحامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الكَفَّ وَتُطيبُ النَّفْسَ وَتَزيدُ فِى الرِّزْقِ وَتُنْسِئُ فِى الاَْجَل کافى، ج 2، ص 151، ح 6 |
|
مصيبتها، بخششى از سوى خدايند و درويشى در پيشگاه خداوند ذخيره مىشود. المَصائبُ مِنَحٌ مِن اللّهِ ، والفَقرُ مَخزونٌ عندَ اللّهِ الکافي : ج 2 ، ص 260 ، ح 2 |
|
شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد : در مواظبت بر اوقات نمازها ، در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما و در همدردى و کمک مالى به برادرانشان اِمتَحِنُوا شِيعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ: عِندَ مَواقيتِ الصلَواتِ کيفَ مُحافَظَتُهُم علَيها، وعِندَ أسرارِهِم کيفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنا، و إلى أموالِهِم کيفَ مُواساتُهُم لإِخوانِهم فيها ميزان الحکمه، باب صفات الشّيعه |
|
نوجوانان را در ياب، که اين گروه در پذيرش هر خوبى ، بيشتر شتاب مي کنند عَلَيک بِالاحداثِ فَإنَّهُم اسرَعُ إلى کلِّ خَيرٍ (الکافى ، ج 8 ، ص 93) |
|
هر چيزى را شالودهاى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بيت است لِكُلِّ شَيءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ المحاسن، ج 1، ص 150 |
|
قلب ماه رمضان ، شب قدر است قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ بحار الأنوار ، ج 55 ، ص 376 |
|
ريشه هاي کفر سه چيز است: حرص و خود بزرگ بيني و حسد ورزيدن اُصُولُ الکُفر ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُي (جهاد با نفس، ح 474) |
|
کسي که طالب رياست باشد هلاک مي شود مَن طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَکَي (جهاد با نفس، ح 498) |
|
عدل شيرين تر از عسل و نرم تر از کف و خوشبوتر از مشک است اَلعَدلُ اَحلَي مِنَ الشَّهدِ وِ اَليَنُ مِنَ الزُّبدِ وِ اِطيِبُ ريحاً مِنَ المِسکِ (جهاد با نفس، ح 342) |
|
هر کس مرتکب گناهي شود در حالي که خندان است (در روز قيامت) با چشم گريان به آتش دوزخ در افتد مَن أذنَبَ ذَنباً وَ هُوَ ضَاحِکٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ باک (جهاد با نفس، ح 376) |
|
سازگاري و مدارا از اهل هيچ خانه اي باز داشته نشده جز اينکه آنان از خير و خوبي محروم و بي بهره گشته است مَا زُويَ الرّفقُ عَن أهل بَيت إلّا زُويَ عَنهُمُ الخَيرُي (جهاد با نفس، ح 279) |
|
رسول خدا فرمود: کسي که معصيت الهي را از خوف خداي تبارک و تعالي ترک کند خداوند او را در روز قيامت خوشنود مي سازد قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): مَن تَرَکَ مَعصِيَة ً للهِ مَخَافَةَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي أرضَاهُ يَومَ القِيَامَةِي (جهاد با نفس، ح 222) |
|
هيچ تنگنا و گشايشي نيست، مگر آنکه مشيت و قضا و امتحان الهي در آن نهفته است مَا مِن قَبض ٍ وَلا بَسط ٍ إلّا وَلِلّهِ فِيهِ مَشِيئَةٌ وَقَضَاءٌ وَابتِلَاءٌي (اصول کافي، ج1، ص152، ح2) |
|
کسي که خدا خير خواه او باشد، محبّت حسين و شوق زيارتش را در دل او مي اندازد مَن اَرادَ الله بهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبَهِ حُبَّ الحُسَين وَ حُبَّ زيارتِهِي (بحارالانوار ج 98،ص 76) |
|
خداوند عزوجل فرمود هرگاه کسي که مرا مي شناسد نافرماني ام کند کسي را که مرا نمي شناسد بر او مسلّط مي گردانم يَقولُ اللهُ عزَّوجل إذا عَصَانِي مَن يَعرفُني سَلَّطتُ عَلَيهِ مَن لَا يَعرفُنيي (جهاد با نفس، ح 382) |
|
کسي که مالک خشم خود نباشد مالک عقل خود نيست مَن لَم يَملِک غَضَبَهُ لَم يَملِک عَقلَهُي (جهاد با نفس، ح 530) |
|
پناهنده به خدا آسوده و محفوظ است ، و دشمنش ترسان و بي ياور انّ جَارَ الله آمَنَ مَحفُوظ وَ عَدُوه خائِف مَخذُولي (تحف العقول ، ص 229) |
|
يزيد بن صائغ گويد: به امام جعفر صادق عرض کردم که : مردي هست که شيعه است ولي اگر سخن گويد دروغ مي گويد و اگر وعده دهد به وعده اش وفا نمي کند و اگر امينش شمرند خيانت مي کند؛ چنين کسي چه مقام و منزلتي دارد؟ حضرت فرمود: منزلت او نزديکترين منزلها به کفر است ولي کافر نيست عَن يَزيدَ الصّائِغِ قالَ: قُلتُ لِاَبي عَبدِاللهِ (ع) : رَجُلٌ عَلَي هذا الاَمرِ اِن حَدَثَ کَذَبَ وَ اِن وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِن اَوتُمِنَ خانَ؛ ما مَنزِلَتُهُ؟ قال: هيَ اَدني المنازِل مِن الکُفرِ وَ لَيسَ بِکافِر (جهاد با نفس، ح 479) |
|
از خدا بترسيد و کسي از شما بر ديگري حسد نوَرزد اتَّقوا اللهَ وَ لا يَحسُد بَعضُکُم بَعضاي (جهاد با نفس، ح 543) |
|
بردباري به عنوان ياري کننده کافي است و فرمودند: اگر بردبار نيستي خود را به برداباري واداري کَفي بالحِلم ناصِراً و قالَ: إذا لَم تَکُن حَليماً فَتَحَلَّمي (جهاد با نفس، ح 261) |